علمی و فرهنگی
درباره وبلاگ


به وبلاگ دفتر فرهنگي دانشگاه آزاد خاتم خوش آمديد.

بسمه تعالی

از خلوت غار حراء تا جمع سلسله فرشتگان عرش کبریا، هلهله سرور بعثت خاتم الانبیاست.

بعثتی که به اعتلای مکارم اخلاقی وصف می‌شود و رسالتی که غایت مقصود خلقت را محقق می‌سازد. بعثت نبی اکرم صلوات الله علیه عنایتی ازلی و ابدی بر جمله مؤمنان عالم است. موهبتی که به سان پرتو رحمانی جان آگاه هر مسلمانی را که به شرف ایمان نائل آمده به اقامه اهداف عالی رسالت مبعوث می‌کند.

از فیض این منت الهی، جمله مؤمنان به مجاهدت برای احیای مکارم اخلاقی و اشاعه احکام الهی مکلف می­‌شوند. جهادی که از مرزهای خاکی و نبرد تن به تن نیز می‌گذرد و بنیادی‌ترین مؤلفه‌های زندگی بشری همچون علم، اندیشه و فرهنگ را دربر می‌گیرد. جلوه‌ای ماندگار از عظیم‌ترین فتوحات این میدان به همت شهدا و ایثارگران رقم خورده است. مؤمنانی که تحت لوای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه‌الشریف) در جبهه نبرد روشنی و ظلمت جان نثار کردند و حجت پایداری و آیت هدایت شدند.

سزاوار است در محمل مبارک معراج رسول خاتم و عید بزرگ مبعث، شکرانه منت پر فضیلت اسلام را به جای آوریم و در مسیر بندگان مخلص و بار یافته به مقام سعادت و هدایت توفیق رهروی جوئیم. خدای متعال به حرمت وجود بی­همتای رحمه للعالمین، خدمتگزاری ما را در راستای ترویج ارزش‌های والای فرهنگ ایثار و شهادت افزون و مقبول دارد.

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای ملت شریف ایران خواستارم

عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم

مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهراییم. . .

فرار رسيدن ايام شهادت حضرت زهرا مرضيه (س)، بانوي دو عالم،دخت نبي بزرگوار اسلام و همسري با وفاي امير المومنان علي (ع)را برتمام مسلمين جهان بخصوص بر شيعيان وعاشقان اهل بيت عصمت وطهارت تسليت عرض مي کنم.

بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ايران! در اين لحظه حساس كه به لطف خداوند تعالي مبارزات قهرمانانه شما سدهاي استبداد و استعمار را يكي پس از ديگري مي شكند و انقلاب اسلامي شما شكوفه ها و ميوه هاي خود را آشكار مي سازد، لازم مي دانم ضمن اظهار تشكر و قدرداني از يك يك شما برادران و خواهران چند نكته را يادآوري نمايم:

شما در جريان مبارزات گذشته رشد اسلامي و انقلابي خود را آشكار كرده ايد و اكنون بيش از پيش لازم است كه اين رشد را به جهانيان نشان دهيد تا جهانيان بدانند مردم مسلمان ايران مي توانند بدون قيمومت اين و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمايند.

لهذا از شما مي خواهم كه اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشويد و نگذاريد آشوبگران مغرض به عملياتي از قبيل غارت، آتش سوزي، مجازات متهمان و از بين بردن آثار علمي و فني و صنعتي و هنري و اتلاف اموال عمومي و خصوصي دست بزند. دشمن براي خراب كردن چهره نهضت از طريق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در ميان توده مسلمان دست به چنين كارها مي زنند تا نهضت ما را ارتجاعي و وحشيانه قلمداد نمايند. من اكيدا اعلام مي كنم كه هر كس دست به چنين عملياتي بزند از جامعه انقلابي ملت مطرود و در پيشگاه خداوند متعال مسئول است.

ثانيا توجه داشته باشيد كه انقلاب ما از نظر پيروزي بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در كمين ماست. تنها هوشياري و انضباط انقلابي و اطاعت از فرمانهاي رهبري و دولت موقت اسلامي است كه همه توطئه ها را نقش بر آب مي سازد.

ثالثا افرادي از دشمن كه به عنوان اسير در اختيار شما قرار مي گيرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهيد. همچنان كه سنت اسلامي است به اسيران محبت و مهرباني كنيد و البته دولت اسلامي به موقع آنها را محاكمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد كرد.

از همه شما برادران و خواهران عزيزم مي خواهم كه با دولت موقت انقلابي اسلامي كه وارث يك سلسله خرابي هاي دولتهاي فاسد گذشته است همكاري نمائيد تا به حول و قوه الهي هر چه زودتر با همكاري يكديگر ايران اسلامي آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم.

والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته
روح الله الموسوي الخميني

9 / 11 / 1392برچسب:, :: 8:21 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

سلام بر تو ای مطلعِ فجر. ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت زنجیرهای سنگی از گردنمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید رویید و بر گونه های زردمان گلخنده های شادی نمودار شد. خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید و قفس ها شکسته شد. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان گریخت. خوش آمدی ای فجر پیروزی. تو طلوع آزادی وطن، بارش مهتاب، ترانه عشق، نردبان عروجی. مقدمت را گرامی می داریم و پیامت را پاسداری می کنیم.

دهه فجر،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمی رود.

اینک سی و چهار سال از ورود آن مرد فرزانه به ایران اسلامی می گذرد و خورشید فروزان انقلاب اسلامی همچنان در آسمان ایران انوار الهی اش را متصادر می نماید.

 این روزها ، روزهایی ماندگار و فراموش ناشدنی در تاریخ ملت بزرگ ماست ، روزهای پیروزی انقلاب اسلامی است ؛ انقلابی که رساترین فریاد تاریخ ، یعنی امام امت ، آن را رهبری کرد و به فرجام رساند و برای حفظ آن ، با تمام وجود تلاش کرد. انقلابی که مبتنی بر بینش عمیق توحیدی و الهام گرفته از انقلاب سرخ عاشورای حسینی بود ، که در آن عده ای قلیل ، با اعتقادی وسیع و راسخ ، نیروهای کفر و باطل را شکست دادند و چشم قدرتمندان را خیره ساختند.

با پای گذاردن در دایره معنویت و ایثار و شهادت بود که فرزانگان خاک، از این سرزمین پاک ، به سوی افلاک ، پر گشودند و تا نهایت تاریخ جاودانه شدند . یاد تمامی شهیدان انقلاب اسلامی همیشه سبز باد.

دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. صداوسیما باید فیلمها و سریالهای تلویزیونی و برنامه هایی بمناسبت دهه فجر تهیه کند که یادآور خاطره های خوش انقلاب باشد و حضور همه جانبه ی مردم و حل شدن آنان را در دوران انقلاب نشان دهد.

 

نهم ربيع‌الاول، نه تنها نخستين روز امامت امام عصر(عج) است، بلكه آغاز دوره‌ای حياتی و مهم در تاريخ شيعه نيز به شمار می‌آيد.

مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لياقت و شايستگی افراد بوده و سن و سال هيچ تأثيری نداشته است. پيامبر اكرم (ص) در سال سوم هجرت بعد از دعوت خويشان خود به اسلام، علی (ع) را كه نوجوانی پيش نبود به خلافت و وصايت منصوب كرد و به قوم خود دستور داد كه از او اطاعت كنند. هم‌چنين در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسين(ع) را در حالی كه كودك بودند به همراه خويش برد.

شيخ مفيد در اين‏باره می‏نويسد: پيامبر همراه حسنين در حالی كه طفل بودند با نصارا مباهله كرد. بعد از آن، اين امر هيچ‌گاه سابقه نداشت. اين وقايع و شواهد بسيار ديگر تاريخی، دلايلی است كه امامت حضرت ولی‌عصر(عج) را در سن كودكی تأييد می‏كند.

قرآن مجيد در آيه 12 سوره «مريم»، درباره نبوت حضرت عيسی(ع) می‏فرمايد: «ای يحيی تو كتاب آسمانی را به قوت فراگير و ما فرمان نبوت در كودكی به او داديم»، هم چنين خداوند در همان سوره با اشاره به سخن گفتن حضرت عيسی (ع) در گهواره، نبوت او را تأييد می‏كند.

فخر رازی در تفسير خود درباره حكمی كه خداوند به حضرت يحيی داد می‏گويد: «مراد حكم، همان نبوت است؛ زيرا خداوند عقل او را در كودكی محكم و كامل كرد و به او وحی فرستاد و اين بدان جهت است كه خداوند، حضرت يحيی و عيسی(ع) را در كودكی به رسالت مبعوث كرد، برخلاف حضرت موسی(ع) و محمّد(ص) كه در بزرگ‌سالی مبعوث شدند؛ از اين رو چه مانعی دارد كه خداوند اين دوران را بر عده‏ای كوتاه سازد و حضرت مهدی(عج) را در كودكی حكمت و امامت عنايت فرمايد.

چرا كودك امام باشد؛ چه ضرورتی دارد كه امام، كودك باشد؟ اين امر برای آن است كه بدانيم، امامت، از سوی خداست؛ چراكه اگر امامان تنها در بزرگسالی به مقامت امامت می‏رسيدند ممكن بود تصور شود مقامات و كمالات آنان، اكتسابی است؛ اما با امامت كودك چنين گمانی برده نمی‏شود، اگر طفلی، به فضيلت امامت رسيد، بدون شك می‏يابيم كه او از سوی خداوند متعال به چنين مقامی رسيده است.

از سوی ديگر، اين امر برای آن است كه بدانيم مقام و منزلت، بر اساس لياقت است نه بزرگی سن، چنان‌كه در تاريخ زندگی پيامبر (ص) آورده‏اند كه ايشان فرماندهی سپاه خود را به اُسامه بن زيد كه جوانی 19 ساله بود واگذار كردند در حالی كه عده‏ای از صحابه به بركناری او معتقد بودند، پيامبر به‌دليل لياقت او، به فرماندهی‏اش اصرار داشت.

امامت، يعنی نايب شدن از پيامبر و پذيرش رياست بر تمام اشيا و موجودات، با شروطی پديد می‏آيد كه نمی‏توان آنها را از راه رنج، رياضت، عبادت و تحصيل در تمام عمر به دست آورد. پس تعيين امامت فقط با خداوند عزوجل است كه هر كه را خواست تربيت كند، حكمت بياموزد و قابل رياست و امامت كند؛ البته در نزد خداوند، انسان كوچك و بزرگ در اين مسئله يكسان است.

نهم ربيع الاول، سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) در حقيقت امتداد غدير، بلكه خود غديری ديگر است. بايد در اين چنين روزی با امام زمان(عج) بر اساس مفاد روايات و دعاها به‌ويژه دعای «عهد» پيمانی دوباره بست معرفت، محبت، ولايت و اطاعت برخی از اصول اين پيمان نسبت به حضرت صاحب‌الزمان(عج) است.

ولايت امام‌زمان(عج) به‌عنوان سرپرستی و حاكميت وی بر افراد جامعه هست و اين ولايت ركن و اساس دين است؛ هم‌چنين كليد گشايشگر و راهنمای انسان مسلمان در همه ابعاد دين است.

معرفت، محبت و ولايت امام (عج)، زمينه‌ساز عهد و پيمان با ايشان است، چراكه عشق و ولايت بدون مسووليت‌پذيری، هوسی بيش نيست. عهد، التزام و نوعی تعهد پذيری در مقابل شخص يا كاری است و بايد خود را به وظايفی كه نسبت به امام‌زمان(عج) داريم ملتزم سازيم و با ايشان برای انجام آرمان‌هايش عهد ببنديم و كسانی می‌توانند در عصر ظهور به اين عهدها عمل كنند كه در عصر غيبت به پيمان خود با امام عصر (عج) عمل كرده باشند. عهد و اطاعت، تجلی و نمود عشق و محبت است و زمينه‌سازی برای ظهور ايشان، بسط عدالت و فرهنگ عدل پذيری در جامعه و نهادينه كردن آن است.

12 / 10 / 1392برچسب:, :: 7:0 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

حجت الاسلام مجید حکمتی مسئول  امور  فرهنگی دانشگاه آزادشهرستان خاتم ضمن تسلیت بمناسبت شهادت امام رضا(ع) پیرامون حدیث سلسلة الذّهب فرمودند

حديثي از امام رضا ـ عليه السلام ـ رابه نام حديث سلسلة الذّهب، نقل شده است، که همه ما شنيده­ايم. حديثي که راويانش طلائي است: امام رضا از پدرش، آن حضرت از اجدادشان، تا پيغمبر اکرم ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ، پيغمبر از جبرئيل، و ايشان از خداي متعال نقل مي­کند. سند حديث ديگر از اين محکم­تر نمي­شود؛ آن حديث اين است: «... لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي‏ ...». حديث ديگري مشابه اين حديث نيز نقل شده است که آن هم اسناد معتبري دارد، و آن حديث اين است: «... وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَاب
راهي  براي جمع بين اين دو حديث به نظرمي­رسد، . حضرت رضا ـ عليه السلام ـ اين حديث را در نيشابور در حالي­که روي مرکب سوار بودند، بيان کردند. 12 هزار نفر راوي، قلم و کاغذ برداشتند و اين حديث را ضبط کردند. شايد در تاريخ چنين نقلِ حديثي نمونه نداشته باشد. براي اولين و آخرين بار بود که کسي حديثي نقل کند و 12 هزار نفر ايستاده و آماده، اين حديث را بشنوند. نقل کرده­اند و نوشته­اند: وقتي حضرت اين جمله را فرمودند، مرکب خواست حرکت کند، ولي حضرت اشاره فرمودند: «صبر کن». مردم منتظر بودند ببينند چرا حضرت مرکب را متوقف کردند. آن زمان چون وسائلي مانند بلندگو نبود، بايد چند نفر، تکه تکه خبر مي­دادند تا بقيه بشنوند. حضرت فرمودند: اين کلمه را اضافه کنيد: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»: کلمه توحيد که حصن خداست، يک شروطي دارد، و من يکي از آن شروط هستم؛ خود من که امام رضا هستم، يکي از شروط اين حديثم؛ يعني وقتي شما وارد حصن خدا مي­شويد، که ولايت من را بپذيريد.حجت اللسلام حکمتی  اضافه کردند با این حدیث امام رضا(ع) به ما اهمیت ولایت پذیری را به ما نشان میدهند
واضح است که ولايت شخص امام رضا ـ عليه السلام ـ خصوصيتي نداشته و مقصود، ولايت همه ائمه اثني عشر ـ عليهم السلام ـ بوده است که اوّل آن، ولايت علي ـ عليه السلام ـ است؛ پس آنجا که فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي»، يعني به شرط ولايت ائمه­ي معصومين ـ عليهم السلام؛  اين دژ، وقتي مستحکم است که شامل ولايت باشد؛ بدون ولايت استحکامي ندارد.

حجت الاسلام مجيد حکمتي پور مسئول فرهنگي دانشگاه آزادشهرستان خاتم ضمن گراميداشت حماسه نهم ديماه تصريح کردند :

استکبار جهانی در سال های اخیر علاوه بر استفاده از جنگ سخت برای مقابله با جهان اسلام، از جنگ نرم به عنوان حربه ای دیگر استفاده کرد

که به ياري خداوند متعال هميشه با شکست مواجه شده اند وبه مناسبت بزرگداشت اين روز ازعموم دانشجويان واساتيد درخواست ميشود که در

مراسمي که به همين مناسبت درتاريخ نهم ديماه ساعت 10 صبح درمسجد صاحب الزمان که محل تجمع دانشجويان سايردانشگاههاي

شهرستان درآنروز ميباشدد حضوربه هم رسانند

 

1 / 10 / 1392برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

مدیر فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها اعلام کرد:

 

نهادرهبری در دانشگاه برای روز 9 ربیع الاول که آن را روز(دانشگاه  مهدویت وانتظار)نامیده ایم برنامه های متنوع فرهنگی ومذهبی درنظرگرفته ایم.

به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام طاهری گفت: بنا داریم در 9 دانشگاه دولتی در9 استان کشور که شامل استان های همدان، گلستان ، آذربایجان غربی، اصفهان ، مازندران ، فارس، قزوین ، یزد و خوزستان می شود با همکاری هیئت رزمندگان اسلام کشور و بسیج دانشجویی و دستگاه های آموزش عالی مراسم پرفیض دعای ندبه را برای دانشگاهیان و عموم مردم در روز جمعه 8 ربیع الاول اجراکنیم.

 

وی به دومین برنامه نهاد رهبری در دانشگاه ها برای روز 9 ربیع الاول اشاره کرد و افزود: در این روز نشست بزرگ مهدی یاوران با حضور 5 هزار نفر از دانشجویان عضو هیئات و کانون های مهدویت دانشگاه ها از ساعت 14 تا 17 در مسجد جمکران برگزار می شود.

 

مدیر فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ادامه داد : در این برنامه مسجد جمکران ، بنیاد حضرت مهدی، و دستگاه های آموزش عالی با نهاد رهبری  همکاری می کنند و سخنرانان این مراسم حجت الاسلام محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها و حجت الاسلام رفیعی  خواهند بود.

 

طاهری اذعان کرد: مدیریت فرهنگی نهاد در نظر دارد در اواخر دی ماه سال جاری نشست سراسری دبیران کانون های مهدویت دانشگاه های سراسر کشور را با مشارکت کامل بنیاد مهدویت در 2 روز در اردوگاه مهدی یاوران جمکران برگزار کندو در این نشست دبیران را با شیوه فعالیت در حوزه مهدویت در دانشگاه ها آشنا کند.

1 / 9 / 1392برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

حضور در فضای مجازی یک خلوتی برای آدم درست میکند که می ماند، یک مانیتور و شهرفرنگ اینترنت و یک کاربر تنها و خفا و صفا و ...

بکش ترمز دستی را؛
هیچ خلوتی خالی از خدا و نظارتش نیست...

حالا گیریم همه چیزهم مهیا بود، پس حیای من و تو کجاست؟

قابلیت(Close) ضربدر ساخته شده برای همین مواقع ...
بعضی از سایت ها و لینک ها و گروه ها، دیدن و نگاه کردنشان هم گناه دارد، بالذت و بی لذت هم ندارد...
بگو روشنفکری رو بی خیال و انگشتت را بگذار رو کلید چپ موس و برنامه را ببند ؛
بگذار خدا
بداند استفاده از این انگشت را خوب بلدی ...

30 / 9 / 1392برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
  «دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.»
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است.

این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: «این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»
 
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.
 
آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
«تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.
 زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید.
 مهم‌ترین رابطه‌اى که در زندگى مى‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
 خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌هاى زندگى خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى‌گرداند. تفاوت‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است.»


19 / 8 / 1392برچسب:, :: 8:40 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

هر کِه دارد هوس کرببلا ، بسم الله

دانشمند شهید و واعظ شهیرمرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمدکافی خراسانی(ره) فرمود :
مرحوم حاج شیخ مهدی مازندرانی(ره) درکربلا زندگی می کردند که حدود پنجاه سال در رواق حرم امـام حسین (ع) منبرمی رفتند . ایشان چند جلدکتاب به نام های کوکب الدّری ، معال السبطین ، شجرۀ طوبی وآثارالحسین(ع) به نگارش درآوردند . درکتاب آثار الحسین(ع) ایشان آمده است که :
در مازندران فردی به نام ملّا عبّاس چاووش زندگی می کرد كه هر سال پرچمي بر دوش گرفته و هـمراه عـدّه اي از مردم به دنبال اين پرچم چاووشيش عازم کربلا می شدند .
برای او یک سال مشکلی پیش آمد که تصمیم گرفت که به کربلا نرود ، حدود سی نفر از جوانان روستا آمدند وگفتند : ملّا عبّاس بیا به کربلا برویم .گفت : من امسال گرفتاری ای دارم که نمی توانم بیایم ، آن جوانان به اوکمک کردند تا گرفتاری اش برطرف گردد.
ملّا عبّاس چاووش پرچم را برداشت وگفت : هرکِه دارد هوس کربُبَلا بسم الله . ملّا عبّاس چاووش به راه افتاد ، جمعّیتی ازمردم از اطراف هم جمع شدند وشهر به شهر را طی کردند تا اینکه به نزدیکی های کربلا رسیدند و درمنزلگاهی توّقف کردند . سرشب ملّا عبّاس گفت : رفقا امشب چـه شبـی است ؟
گفتند : امشب شب جمعه است . گفت : رفقا آن چراغها را می بینید ؟ گفتند : آری . گفت : آن چراغهــا ، چراغ های گلدسته های حرم امام حسین(ع) است . یک منزل بیشتر تا کربلا نمانده ، می دانم خسته اید امّا بیایید چون امشب شب جمعه ( شب زیارتی امام حسین (ع) ) است این منزل را هم بیایید برویم تا شب جمعه ، امام حسین(ع) را زیارت کنیم .
همه مشرّف صحن امام حسين(ع) شدند ، همین که رسیدند جوانان دورش را گرفتند وگفتند : ملّا عبّاس یادت هست شب های جمعه که ما در مازندران در ده مان بودیم ، دورت جمع می شدیم و تـو نـوحه می خـواندی ، ما هم برای امام حسین(ع) سینه می زدیم ، امشب هم شب جمعه است که به کربلا ، به صحن وسرايش آمدیم .
گفت : چَشْم ، امشب هم برایتان نوحه می خوانم .
ملّا عبّـاس می گـوید : مــن بـا خــودم گـفتـم بـه حـرم امـام حسین(ع) مـی روم و بــرایـشان زیـارت می خوانم ، بعـد بالای سـر امـام حسیـن(ع) می رویم و دفتـرچـۀ نوحه ام را بـاز می کنـم ، هـر نوحــه ای که آمـد ، همـان را می خوانم .
گفت : بالای سرامام حسین(ع)آمدیم دفترچۀ نوحه ام را درآوردم ، وقتی بازش کردم دیدم سرصفحه نوحۀ علی اکبر(ع)آمد ، فهمیدم این اشارۀ خودِ ابی عبدالله(ع)است .گفت : نوحۀ علی اکبر(ع) را خواندم ، حالا شما مناسبت ها را ببینید ؛ این جوانان ، سفر اوّلشان ، حرم امام حسین(ع) ، دل شب جمعه و نوحه علی اکبر(ع) ، چه حالی پیداکرديم . بعد به رفقا گفتم بس است ، برویم استراحت کنیم . همه به منزلگاه آمدیم ، خسته و مانده افتادیم وخوابمان برد .
ملّا عبّاس می گوید : تا خوابم برد ، در عالم رؤیا دیدم کسی درِ اتاق را مـی زنـد ، من برخــاستم کـه ببینم کیست . دیـدم غـلام سیـاهی است ، به مـن سلام کرد وگفـت : ملّا عبّـاس چـاووش شمـایید ؟ گفتم : بله .گفت : آقا فرمودند به رفقا بگوییدآماده شوند ، ما می خواهیم به دیدن شما بیاییم . گفتم : آقا کیست ؟
گفت : آقاکیست ،آقا همانی است که این همه راه را به عشق و علاقة او آمده اید .گفتم :آقـا امـام حسین(ع) را می گویی .گفت :آری .
گفتم : امام حسین(ع) می خواهند اینجا بیایند .گفت :آری .
گفتم : کجا هستند ؟ ما برای پا بوسی شان می رویم .گفت : نه آقا فرموده من خودم می آیم .
ملّا عبّاس می گوید : در عـالم رؤیا رفقـایم را خبرکردم ، همه مؤدّب نشـستیم کـه الآن آقا می آیند .
طولی نکشید که دیدم درِاتاق باز شد ، مثل اینکه خورشید طلوع کرده بود ، نوری ظاهرشد . من و رفقایم آمدیم بلند شویم که آقا اشاره کرده و فرمودند : ملّا عبّاس شما را جان حسین(ع) بنشینید !
شماخسته اید ، تازه رسیده اید راحت باشید . احوال یک یک ما را پرسیدند . ناگاه فرمودند : ملّا عبّاس.
گفتم : بله آقاجان . فرمود : می دانی چرا امشب اینجا آمدم ؟ گفتم: نه آقـاجـان . فـرمود : من بـا شمـا سه کار داشتم .گفتم : آقا جانم چیست ؟
فرمود : اولاً بدانید هرکِه زائر ما باشد ، ما هم به دیدنش می رویم .
فرمود : ملّا عبّـاس کار دوّم هم این است که شب هــای جمعـه وقتی در مـازندران جلسـه دارید و دور هـم جمع مي شويد ، پیرمردی دمِ در می نشیند وکفش ها را مرتّب می کند ، سلام حسین(ع) را به او برسان !
امام(ع) فرمود : ملّا عبّاس کار سوّم هم این است که آمدم به تو بگویم : اگردو مرتبه رفقایت را شب جمعه به حرم آوردی .گفتم : بله آقا . دیدم بغض راه گلویشان را گرفـت .گفتم : آقـا جان چه شد ؟ فـرمـود : ملّا عبّـاس اگر دو مرتبه رفقایت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی ، دیگر نوحۀ علی اکبر(ع) را نخـوان .گفتـم : چرا نخـوانم ، مگر بد خـواندم ، غلـط خـواندم ؟ ! فـرمود : نه .گفتم : پس چـرا نخـوانم ؟
فرمود : ملّا عبّاس ، مگر نمی دانی شب های جمعه مادرم فاطمه زهرا (س) به کربلا می آید .
شب های جمعه فاطمه (س) ، با اضطراب و واهمه
آیــد بــه دشت کربلا گــوید حسین(س) من چـه شد ؟
گردد به دور خیمـــه گـاه ، آیــد میــان قتلگـــاه
گوید حسین(ع) من چه شد ، نور دو عین من چه شد ؟

8 / 8 / 1392برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی
روز مباهله و سال‌روز نزول آیه تطهیر
  بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام گرفته و روزی است بسیار گرامی و دارای فضیلت بسیار. در این روز که روز نزول آیه «تطهیر» نیز هست، خداوند مهر تأییدی دیگر بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل بیت(ع) و جایگاه راستین آنان در درک و شناخت اسلام راستین را بازنمود
پیامبر اکرم عبا بر دوش گرفته است و علی بن ابی‌طالب(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسین(علیهما السلام) را زیر آن عبا گرد آورده است و در همان حال این جملات از سوی خداوند تعالی بر او نازل گشته است.

این واقعه در روز بیست و چهارم ذی الحجه اتفاق افتاده است. روزی که بنا شده بود، پس از مذاکرات بسیار پیامبر با مسیحیان نجران، بنا شده بود در مکانی با آنان گرد آید و مباهله کند.

مسیحیان نجران، پس از گفت‌وگوی بسیار پیامبر با ایشان گفته بودند: «گفت‌و گوهای شما ما را قانع نمی كند. راه این است كه در وقت معینی با یكدیگر مباهله نمائیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم، و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاك و نابود كند.»

در این هنگام بود که حضرت جبرائیل نازل گردید، آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با كسانی كه با او مجادله می كنند و حق را نمی پذیرند به مباهله برخیزد:

«فمن حاجك فیه من بعد ما جائك من العلم فقـُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائكُم وَ نِسائنا و نِسائكُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَـكُم ثُمَّ نبتـَهـِل فـَنَجعل لعنة الله علی الكاذبین.» (آل عمران / آیه 61) «پس هرکه بعد از رسیدن به علم با تو محاجه کرد... پس بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا خوانیم، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ‌گویان قرار دهیم.»

چنین بود که دو طرف مذاکره‌کننده رضایت دادند که بحث و گفت‌وگو را پایان دهند و قرار بر این شد که فردای آن روز برای اثبات حقانیت خود با یکدیگر مباهله نمایند و از خداوند بخواهد که دروغگویان را عذابی نازل کند و به کیفر برساند.

اکنون بیست و چهارم ذی الحجه است و روز مباهله فرا رسیده است. پیامبر اسلام فاطمه را به مصداق «نسائنا»، حسن و حسین را به مصداق «ابنائنا» و علی را به مصداق «انفسنا» (که نفس و خویشتن پیامبر اسلام است) فراخوانده و آنان را در زیر عبای خویش و در محضر پروردگار خویش گردآورده، این عزیزترین کسانش را تا چون گواهی بر صدق رسالتش به مباهله با مسیحیان بیرون رود. و در همین لحظه فرشته وحی آیه تطهیر را بر او نازل می‌کند که:

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» / «خداوند اراده کرد که پلیدی را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسیار پاک بدارد.»

و چنین بود که وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر و هیئت نمایندگی «نجران»، توافق كرده بودند كه مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزیده است كه در این حادثه تاریخی شركت نمایند. زیرا در میان تمام مسلمانان، نفوسی پاك تر، و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود ندارد.

پیامبر در حالی رهسپار محل قرار شد كه حضرت حسین (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن (ع) را در دست داشت، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب (ع) پشت سر وی حركت می‌كردند؛ پیامبر (ص) این چنین گام به میدان مباهله نهاد، او پیش از ورود به میدان «مباهله»، به همراهان خود گفت: من هر وقت كه دعا كردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه كنید.

شاید سران هیئت نمایندگی نجران گمان می‌کردند که محمد(ص) با افسران و سربازان خود به میدان مباهله بیاد و شكوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما دهد. اما پیامبر وارد شد در حالی که جز جگرگوشه‌هایش کسی همراهش نبود.

مسیحیان نجران که صحنه آمدن بی پیرایه پیامبر به صحنه مباهله را دیدند، همگی با بهت و حیرت به چهره یكدیگر نگاه كردند و از اینكه او فرزندان معصوم و بی‌گناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند.

آنان دریافتند كه پیامبر، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یك فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد.

اسقف نجران گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم كه هر گاه دست به دعا بلند كنند و از درگاه الهی بخواهند كه بزرگ‌ترین كوه‌ها را از جای بكند، فوراً كنده می‌شود. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد بافضیلت، مباهله نمائیم.

و چنین بود که هیئت نصرانیان نجران درخواست مباهله را پس گرفتند و از پیامبر خواستند تا تحت حاکمیت حکومت اسلام درآیند.

از این روی روز بیست و چهارم ذی الحجه، در تقویم دینی اسلام، روزی با اهمیت شد و مهر تأییدی دیگر بر حقانیت خاندان پیامبر اکرم(ص) و اسلام راستین گردید.

24 / 7 / 1392برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

در آستانه عيد سعادت آفرين قربان،

اين كهن جشن يادگار انبيا عظام الهي و عيد سرشار از معنويت و معنا و آكنده از پيام عبادت ، بندگي ، رهايي از تمام وابستگي هاي دنيوي و قرباني نمودن بهترين ها در راه رضاي خالق،

بدين وسيله بهترين و صميمانه ترين تبريكات خودرا به اساتيدودانشجويان محترم وعموم شيعيان تقديم   مي دارد .

دفترفرهنگ اسلامي دانشگاه آزاد واحد خاتم

«مهاتما گاندي» رهبر بزرگ هند چه زيبا مي گويد: «دعا و نماز, زندگي مرا نجات داده است, من بدون آن مدت ها پيش ديوانه شده بودم. من در تجارب زندگي عمومي و خصوصي خود تلخ کامي هاي بسيار سختي داشته ام که مرا دستخوش نااميدي مي ساخت اگر توانسته ام بر اين نااميدي ها چيره شوم به خاطر دعا و نمازهايم بوده است. دعا و نماز را مانند حقيقت, بخشي از ندگي خود به شمار نمي آورم بلکه تنها به خاطر نياز و احتياج شديد روحي آنا را به کار مي بسته ام, زيرا اغلب خود را در حال و وضعي مي يافتم که احتمالا بدون نماز و دعا نمي توانستم شادمان باشم. هر چه زمان مي گذشت اعتقاد من به خدا افزايش مي يافت و نياز من به دعا ونماز بيشتر مي شد و صورتي مقاومت ناپذير به خود مي گرفت. بدون آن زندگي سرد و تهي بود. به همان اندازه که غذا براي بدن لازم استع دعا و نماز براي روح ضرورت دارد. در واقع آن قدر که دعا و نماز براي روح لازم است, غذا براي بدن ضرورت ندارد زيرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بيشتر خودمان گرسنگي بدهيم و از غذاخوردن خودداري کنيم, اما در مورد دعا و نماز چنين اجتنابي نمي توان وجود اشته باشد.[6]

گاندي در جاي ديگر مي گويد: «من کوچکترين شکي ندارم که نماز و دعا, وسيله غير قابل انکاري براي پاک کردن قلب از اميال نفساني است ولي بايد با منتهاي تواضع آميخته گردد.»[7]

7. دکتر «الکسيس کارل» فيزيولوژيست معروف فرانوسي مي گويد: «حالت دعا و مناجات, اثراتي در اعضاي بدن ما به جا مي گذارد که در نوع خود بي سابقه است اين اثر در روزهاي اول آن قدرها جالب توجه نيست اما کم کم وقتي عادي شد, هيچ لذتي نمي تواند با آن برابري کند.»

و در جاي ديگر مي گويد: «نيايش, پرواز روح است به سوي خدا يا حالت پرستش عاشقانه اي است نسبت به آن مبدأيي که معجزه حيات از او سرزده است و بالاخره نيايش, نمودار کوشش انسان است براي ارتباط با آن وجود نامرئي, آفريدگار هستي, عقل کل, قدرت نامحدود و خير مطلق.

در جريان شناسي تخريب شيعه با سه جريان عمده مواجه هستيم :

1- جرياني که از جهان کفر بر عليه اسلام  گرايي اصيل  هدايت شده و در راس آن حکومتهاي آمريکا ، انگليس، و بالاخره رژيم صهيونيستي است.

2- سردمداران کشورهاي عربي که عموما سني مذهب بوده و مروج اسلام آمريکايي در منطقه اند.

3- جريان وهابيت و سلفي گري، القاعده و زرقاوي.

 سه جريان فوق علي رغم برخي اختلافات – حتي اصولي و مبنايي-  ، رشد و گسترش کمي و کيفي اسلام شيعي که احيا کننده تفکراسلام ناب و اصيل در جهان است را با منافع و موجوديت خود در تضاد ديده و از اين رو شاهديم که از زماني که نخستين جرقه هاي انقلاب اسلامي ايران زده شد تمامي سعي و توان خود را براي محو ونابودي آن بکار گرفتند و در اين راه از هر گونه اقدامي  از زندان، شکنجه،اعدام، ترور، جنگ، تحريمهاي مختلف، توطئه هاي شوم،  تبليغات ناجوانمردانه و تخريب وجهه تشيع ،اشغال نظامي و... کوتاهي نکردند. اما با اين همه خواست و اراده خداوند متعال براين بود که جريان اسلام گراي اصيل روز به روز رشد کرده و نه تنها کشورهاي همجوار بلکه قلب سرزمين هاي کفر را در نوردد؛« ان تنصروالله ينصرکم و يثبت اقدامکم» .

آن چه که امروزه بر خشم و کينه سه جريان فوق مي افزايد اين است که با کمال ناباوري مشاهده مي کنند که آنچه که پيروز از جنگ عراق و اشغال نظامي آن بيرون آمد ، مردم اين کشور که اکثرا شيعه هستند مي باشد ؛ و اين در حالي است که تمامي سعي آنان اين بود که از همان ابتداي اشغال عراق شيعيان را با درگير نمودن در جنگ و ايجاد اختلافات قومي و مذهبي در اين کشور و ترور شخصيت هاي سياسي و مذهبي شيعه  نظير آيت الله حکيم و...، به انزوا و نابودي بکشانند و حکومتي دست نشانده  و مطابق ميل خود بر اين سرزمين حاکم کنند ؛ اما بحمدالله  دستگاه رهبري شيعه توانست با کمال درايت، هوشمندي و سعه صدر، از دام توطئه هاي گوناگون و رنگارنگ، به سلامت بيرون آيد.البته قضيه به اينجا ختم نمي شود ؛ زيرا علاوه بر عراق ، شيعيان ساير کشور هاي مهم و حساس منطقه نظير عربستان، کويت ، بحرين که قسمت قابل توجهي از جمعيت اين منطقه را تشکيل مي دهند به دليل شرايط بسيار سختي که تا کنون در اين کشور ها داشته اند- در ادامه به آن پرداخته مي شود- به تدريج رو به بيداري ، اتحاد ، شکل گيري هويت  و احساس موجوديت و در نتيجه  به چالش کشاندن رژيم هاي موجودند (ر.ک: پيامدهاي منطقه‌اي تجديد حيات شيعه در عراق چيست؟ نصر، ولي‌رضا؛ همشهري ديپلماتيک) ؛ درست همان اتفاقي که در ايران قبل ازانقلاب و عراق زمان صدام افتاد و آمريکا و اياديش از آن غافل بودند؛ از اين رو پرداختن به برخي اصلاحات اجتماعي و سياسي در عربستان و برخي کشورهاي منطقه در اين مسير قابل تحليل و ارزيابي است .

امروزه اسرائيل به هيچ وجه با قدرت گرفتن شيعيان در عراق موافق نيست چون مي داند و به تجربه در شکستي سخت از حزب الله لبنان و انتفاضه مردم فلسطين برايش ثابت شده که تنها قدرتي که توانايي مقابله با قدرت افسانه اي اسرائيل را دارد؛ تشيع اصيل و تفکرات حيات بخش آن است. والا اسلام سران عرب که دست در دست آمريکا دارند و به هر ذلت و خواري تن مي دهند و همچنين اسلام وهابيت که دست پرورده انگليس بوده و تنها بر طبل جهل و خشونت مي کوبد ، جز در راه منافع و تداوم سلطه نامشروع اسرائيل، آمريکا و متحدينش گام بر نمي دارند.

بر اين اساس هدف راهبردي و استراتژي اساسي جريان مذکور نابودي  و به انزوا کشاندن جهان تشيع و چريان بيداري اصيل اسلا مي است ؛ و در راستاي تحقق اين استراتژي از تاکتيک هاي مختلفي بهره برداري کرده و مي کند. طبيعي است در شرايطي که « استراتژي خشونت» بر عليه تشيع نا کام مانده و نتايجي خلاف انتظار داشته ، جريان مذکور به «استراتژي تخريب» وجهه جهان تشيع روي آورد و در اين زمينه از ايراد هرگونه اتهامي از اتهام همکاري و تسليم  مراجع و شيعيان عراق و جمهوري اسلامي با  آمريکا گرفته تا اتهام نفض حقوق بشر ، رعايت نکردن حقوق اقليت ها، فقدان آزادي و مشارکت سياسي ، تلاش براي دستيابي به  سلاحهاي کشتار جمعي و ... فرو گذاري نکند. هجوم سيل آساي تبليغات مخرب و ناجوانمردانه با استفاده از تمامي ابزارهاي پيشرفته اطلاع رساني بر عليه تشيع در اين راستا قابل تحليل و ارزيابي است.

 

5 / 8 / 1392برچسب:, :: 12:59 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

هيچ باغباني را سرزنش نمي كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است، چون باغ بي ديوار، از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نمي ماند.
هيچ كس هم با نام و بهانه «آزادي» ديوار خانه خود را بر نمي دارد و شبها در حياطش را باز نمي گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدي است.
هيچ صاحب گنج و گوهري هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نمي گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد، چون خود جواهر ربوده مي شود.
هر چيز كه قيمتي تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر مي رود.
هر چه كه نفيس تر باشد، بيم ربودن و غارت بيشتر است و مواظبت لازمتر.
مگر نه اينكه آثار نفيس خطي را در موزه ها و ويترينها مي گذارند، تا با لمس دستهاي اين و آن، خراب نشود و از ارزش نيفتد؟!
اينها همه، فرمان عقل است و اقتضاي تجربه.
اگر در شيشه عطر را باز بگذاري، عطرش مي پرد.
اگر رشته مرواريد را در كمد و صندوق نگذاري و در آن را نبندي، گم مي شود.
اگر در مقابل پنجره خانه ات، توري نزني، از نيش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهي بود.
وقتي راه ورود پشه ها را مي بندي، خود را «مصون» ساخته اي، نه «محدود» و زنداني.
وقتي در خانه را مي بندي، يا پشت پنجره اتاقت پرده مي آويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاههاي مزاحم در پناه قرار داده اي، نه كه خود را در قيد و بند و حصار افكنده باشي.
اين را هم عقل و تجربه ات فرمان مي دهد.
قرآن هم مي گويد: زنان خودآرايي و خودنمايي و عشوه گري نكنند، تا مورد آزار بيماردلان قرار نگيرند. (ر.ك: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الّذي في قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آيه 32 و 33 ؛ نيز نور آيه 30 و 31)
اگر براي ايمني از خطرها و آسودگي از مزاحمان، خود را بپوشانيم، نه كسي ايراد مي گيرد، و نه اگر هم ايراد بگيرد، اعتنا مي كني چرا كه سخنش را بي منطق و ناآگاهانه مي داني و مي بيني.
اينكه: «دل بايد پاك باشد»، بهانه اي براي گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختن به شاخه «لاقيدي»، وگرنه از دل پاك هم نبايد جز نگاه و رفتار پاك برخيزد.
ظاهر، آيينه باطن است و ... «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».
زن، به خاطر ارزش و كرامتي كه دارد، بايد محفوظ بماند و خود را حراج نكند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند، نفروشد.
زن به خاطر لطافتي كه دارد، نبايد در دست هاي خشن كامجويان ديوسيرت، كه نقاب مهرباني و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنكه گل عصمتش را چيدند او را دور اندازند يا زير پايش له كنند.
زن به خاطر عصمتي كه دارد و ميراث دارِ پاكي مريم است، نبايد بازيچه هوس و آلوده به ويروس گناه شود.
گوهر عفاف و پاكي، كم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست.
دزدان ايمان و غارتگران شرف نيز فراوانند.
سادگي و خامي است كه كسي خود را در معرض ديد و تماشاي نگاه هاي مسموم و چشم هاي ناپاك قرار دهد و به دلبري و جلوه گري بپردازد و خيال كند بيماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نيم اندازد و از زهر نگاه ها و نيش پشه هاي شهوت در امان مي ماند.
هر شاخه كه از باغ برون آرد سر در ميوه آن طمع كند راهگذر
بعضي از «نگاه»ها، ويروس «گناه» منتشر مي كنند و بعضي از چهره ها حشره مزاحمت جمع مي كنند.
تاريخچه اندلس و شكست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامي در اسپانيا، مگر جز به خاطر هجوم فساد غربي به كانون عفاف و تقوي مسلمانان بود؟!
خراب كردن همه ديوارها و برداشتن همه پرده ها و بازگذاشتن همه پنجره ها نشانه تيره انديشي است، نه روشن فكري! علامت جاهليت است، نه تمدن.
مي گويي نه؟ به طومار كساني نگاه كن كه پس از رسوايي و بي آبرويي با دو دست پشيماني بر سر غفلت خويش مي زنند و بر جهالت خود لعنت مي فرستند.
كسي كه از «جماعت رسوا» نگريزد «رسواي جماعت» مي شود!
آنكه ايمان را به لقمه اي نان مي فروشد،
آنكه يوسف زيبايي را با چند سكه قلب عوض مي كند،
آنكه «كودك عفاف» را جلوي صدها گرگ گرسنه مي برد و به تماشا مي گذارد، روزي هم «پشت ديوار ندامت»، اشك حسرت بر دامن پشيماني خواهد ريخت، در آخرت هم به آتش بي پروايي خود خواهد سوخت.
از اول كه جامه عفاف، سفيد و شفاف است، نبايد گذاشت چرك آبه گناه بر آن بپاشد.
از اول بايد مواظب بود اين كاسه چيني نشكند و اين جام بلورين تَرَك برندارد.
از اول نبايد به پاي بيگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد، كه بوته هاي نورس عصمت را لگدمال كند.

28 / 7 / 1392برچسب:, :: 11:53 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

عبد صالح | از آمریكا می‌ترسید؟

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در دومین قسمت از مجموعه چندرسانه‌ای عبدصالح، خاطره‌ای از حضرت امام خمینی رحمه‌الله راجع به تسخیر لانه جاسوسی آمریكا را به روایت رهبر انقلاب منتشر كرد.

قسمت دوم: از آمریكا می‌ترسید؟ [دریافت صوت] [دریافت فیلم]
متن خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی:

من و آقاى هاشمى و يك نفر ديگر -كه نمى‌خواهم اسم بياورم- از تهران به قم خدمت امام رفتيم تا بپرسيم بالاخره اين جاسوسان را چه كار كنيم؛ بمانند، يا نگه‌شان نداريم؛ به خصوص كه در دولت موقت هم جنجال عجيبى بود كه ما اينها را چه كار كنيم!
وقتى كه خدمت امام رسيديم و دوستان وضعيت را شرح دادند و گفتند مثلاً راديوها اين‌طور مى‌گويند؛ امريكا اين‌طور مى‌گويد؛ مسئولان دولتى اين‌طور مى‌گويند؛ ايشان تأملى كردند و سپس با طرح يك سؤال واقعى پرسيدند: «از امريكا مى‌ترسيد؟»؛ گفتيم نه؛ گفتند پس نگه‌شان داريد!
بله، آدم احساس می‌كرد كه اين مرد خودش از اين شُكوه ظاهرى و مادى و اين اقتدار و امپراتورى مجهز به همه چيز، حقيقتاً ترسى ندارد. نترسيدن او و به چيزى نگرفتن اقتدار مادى دشمن، ناشى از اقتدار شخصى و هوشمندانۀ او بود. نترسيدن هوشمندانه، غير از نترسيدن ابلهانه و خواب‌آلوده است؛ مثلاً يك بچه هم از يك آدم قوى يا يك حيوان خطرناك نمى‌ترسد؛ اما آدم قوى هم نمى‌ترسد؛ منتها انسانها و مجموعه‌ها در قوّت خودشان دچار اشتباه مى‌شوند و قوّتهايى را نمى‌بينند.
(بیانات در ديدار اعضاى دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت ۱۳۷۸/۱/۲۸)

اوایل انقلاب، سى و يكى دو سال قبل از اين، در يك قضيه‌ى بسيار مهمى، من و دو نفر ديگر كه آن روز عضو شوراى انقلاب بوديم، از تهران رفتيم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نيامده بودند - تا نظر ايشان را نسبت به آن قضيه و اقدام مهم بپرسيم. وقتى قضيه را براى ايشان شرح داديم، امام رو كردند به ما، گفتند از آمريكا ميترسيد؟ گفتيم نه. گفتند پس برويد اقدام كنيد. ما هم آمديم اقدام كرديم و موفق شديم. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر گرايشهاى انحرافى پا در ميان گذاشت، كارها مشكل خواهد شد.
(بیانات در ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهانی اساتيد دانشگاه‌هاى جهان اسلام و بيدارى اسلامى‌۱۳۹۱/۰۹/۲۱)

 

 

شماره پیامک 30001619 آمادهی پاسخگویی به سؤالات دانشجویان محترم می باشد.

29 / 7 / 1392برچسب:, :: 13:0 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی گفت:

دهه چهارم فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی، دهه توسعه کیفی این دانشگاه است که برای آن برنامه هایی در دستور کار داریم.
به گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر، حمید میرزاده در نشستی خبری تصریح کرد: منافع دانشگاه بر همه چیز ارجحیت دارد و برای تعامل، هم افزایی، همفکری، هم اندیشی، همکاری و همدلی با همه افرادی که دوستدار علم، دانش و فناوری هستند به دانشگاه آزاد اسلامی آمده ام.
وی افزود: دست دوستی و نیاز خود را برای توسعه علمی کشور و مشارکت فزاینده در تولید علم جهانی و برطرف کردن نیازهای کشور به سوی همه دلسوزان، فرهیختگان و جامعه علمی و فرهنگی کشور دراز می کنم. سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی با بیان این که این دانشگاه به عنوان امانت مردم در دست ماست و باید امانت دار باشیم، اضافه کرد: سوابق30سال فعالیت بنده در مسئولیت های مختلف نشان می دهد که همواره مدیری مستقل بوده ام و وام دار هیچ حزب و گروه سیاسی خاصی نیستم.
میرزاده در ادامه گفت: روش های من و همکارانم در دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس شفافیت، صداقت، پرهیز از افراط و تفریط، حرکت در چارچوب سیاست های کلی نظام و رهنمودهای مقام معظم رهبری است.
وی گفت: همکاری با دولت تدبیر و امید جزو اصول کاری مدیریت جدید دانشگاه آزاد اسلامی است.
میرزاده با تشکر از فعالیت ها و تلاش های آقایان جاسبی و دانشجو (رؤسای سابق دانشگاه آزاد اسلامی) گفت: برای مشورت و استفاده از تجارب مفید این افراد آمادگی دارم.
وی افزود: دانشگاه آزاد اسلامی باید محیطی علمی باشد نه وجه المصالحه جریان های سیاسی و ما برای رسیدن به این نقطه از همه ظرفیت های شایسته با هر گرایش سیاسی استفاده خواهیم کرد.
سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی گفت: کیفیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی باید افزایش یابد و این اصلی مهم در تصمیمات مدیریت دانشگاه خواهد بود.
میرزاده افزود: در انتخاب مدیران دانشگاه،‌ توانمندی های علمی ارجحیت دارد و گرایش های سیاسی، مورد نظر نیست.
وی گفت: از همه افراد توانمند استفاده خواهیم کرد و درهای دانشگاه آزاد اسلامی در همه مناطق و واحدها بر روی استادان داخلی و خارجی برای همکاری باز است.
میرزاده افزود: تلاش داریم از همکاری بانوان دانشمند در سطوح بالای مدیریتی دانشگاه آزاد استفاده کنیم.

شیطان)بعد ازگناه>به مامیگه"حالا غمت نباشه وقت براتوبه زیاده"(یعنی میخواد ما رو غافل کنه که توبه رو به تأخیر بندازیم تا کم کم پیر بشیم وکل زندگیمون به گناه گذشته باشه)ــــ>پاتَک(ضدحمله)ما اینه که بعد ازانجام کارحرام و گناه،مرتب استغفار وتوبه کنیم.البته سعی کنیم اون گناه رو انجام ندیم ولی اگه از دستمون دررفت و انجام دادیم،لااقل ساکت نشینیم واستغفارکنیم.

سوم)عملیات شیطان ملعون برای سختی ها و مصیبت ها:

1)قبل ازآن>ما رو گول میزنه تااز خدا توقع های بیجاداشته باشیم وبگیم"چرا هرچی سختیه سر من میادو...؟"ــــ>بایدتمرین کنیم تاورزیده ومحکم بشیم وسختی ها رو براخودمون خیلی سخت وطاقت فرساندونیم مثلاً خداوند حضرت زینب(س)رو از همون اوایل زندگی(حدود4سالگ ی)سختی داد تابزرگی همه نزدیکانش رو ازدست میده خیلی بهش فشارنیاد.تازه بگه"جززیبایی ندیدم".

یکی ازراه هایی که میتونیم تمرین کنیم تاموقع سختی هاکم نیاریم اینه که از همون بچگی صدقه بدیم که راحت بتونیم از پولمون بگذریم و بهش وابسته نشیم وکم کم یادبگیریم از جونمون هم بگذریم واگه نیاز بود بریم شهید بشیم.

شیطون لعنتی دوس داره ما لوس ونازنازی بار بیایم که نتونیم سختی ها رو تحمل کنیم ولی ماباید یادبگیریم بریم تو شکم مشکلات وزود از پا درنیایم وخسته نشیم تادرجنگ آخرالزمان یادبگیریم چه جورکار کنیم و زودی نزنیم زیر همه چی.یعنی جوری محکم شده باشیم که اگه امام زمان(ع)خواستند ما رو فرمانده لشکر خودشون بذارن تواناییش رو داشته باشیم.

2)هنگام مصیبت وسختی>کاری میکنه که ما داد و هوار راه بندازیم وبی صبری کنیم ــــ>پاتکش اینه که بایدصبر پیشه کنیم و تحمل کنیم وزود از پا درنیایم.

3)بعد از مصیبت>کاری میکنه که ما خدا رو محاکمه کنیم و شکایت کنیم و او رو مقصر همه چی بدونیم و بگیم"خدا مگه من بنده ت نبودم پس چرا این بلا رو سرم اوردی و..."ــــ>پاتکش اینه که نه تنها خدا رو محاکمه نکنیم بلکه پیوسته او رو شکر کنیم.

 

در بالا9نوع حمله شیطان و راه حل هاشون گفته شد.امیدوارم این موارد به دردتون بخورن.مخصوصاً اونایی که از خدا ناراضین و او رو مقصر میدونن!

اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم

26 / 6 / 1392برچسب:, :: 23:37 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

میلاد هشتمین خورشید ولایت مبارک باد.



ادامه مطلب ...
26 / 6 / 1392برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : سهیلا مرادی,سهیلا رسایی

«تربيت» از جمله مسائل مهمى است كه از ديرباز توجه معلمان و متولّيان آموزش و پروش را به خود مشغول ساخته است. در هر دوره‏اى دانشمندان و متفكران درباره تربيت، فعاليت‏هاى علمى و عملى داشته و در اين زمينه، نظرات كاربردى مهمى ارائه داده‏اند. در منابع اسلامى (قرآن و روايات) بيش از هر امرى، مسئله تربيت و سازندگى انسان به چشم مى‏خورد. رشد معنوى انسان و رسيدن او به كمالات، از مهم‏ترين برنامه‏هاى انبيا و كتاب‏هاى آسمانى بوده است. در اين مقاله، به «اميد» به عنوان يكى از عوامل مهم در تربيت انسان از ديدگاه قرآن و نقش سازنده آن اشاره مى‏شود.

«اميد» يك حالت روحى و روانى و برانگيزاننده انسان به كار و فعاليت است. به طور طبيعى، انگيزه بشر در كارهاى اختيارى اميد به نفع يا ترس از زيان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نيروى اجرايى براى حركت بوده، عامل مستقيم تلاش‏ها و رفتارهاى انسانى است.

به مثال ذيل توجه كنيد: مردى در بيابانِ پر از برف و يخ قطب شمال، راه خود را گم كرده است. او مى‏داند در نقطه دورى پناهگاهى وجود دارد و بايد خود را به آن برساند. تمام سعى خويش را به كار مى‏بندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر اين فرد بسيار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روى زمين دراز بكشد و استراحت كند، ولى مى‏داند در اين صورت به خواب مى‏رود و خواهد مرد. اميد، او را به حركت وامى‏دارد تا به هدف خويش برسد.

اميد، كه از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مى‏شود، اساس همه تلاش‏هاى مفيد و پرثمر انسانى و نيز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسيدن شخص به سعادت ابدى است؛ همان‏گونه كه نااميدى و قطع اميد نسبت به خدا و روز قيامت منشأ فسادها و تبه‏كارى‏ها و منتهى شدن كار انسان به شقاوت ابدى است.(1) همين كه انسان به آينده‏اى روشن اميد داشته باشد، احساس نيكو و حالتى شاد به وى دست داده، باعث نشاط وى مى‏شود و در او انگيزه كار و تلاش ايجاد شده، او را به فعاليت‏هاى صحيح زندگى وادار مى‏كند.(2)

هميشه خردمند اميدوار

نبيند بجز شادى از روزگار.

 

اميد در قرآن

مسئله اميد در فرهنگ اسلامى مطرح شده است. قرآن براى تشويق و ترغيب انسان به كارهاى شايسته، بهره فراوانى از اميد برده است. در ذيل، به چند آيه در اين زمينه اشاره مى‏شود:

خداوند نسبت به ديدار خود اميد مى‏دهد:

ـ «مَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»(عنكبوت: 5)، كسى كه به ديدار خداوند اميد دارد [بداند كه] اجل [او از سوى [خدا آمدنى است و اوست شنواى دانا.

اميدواران به لقاى الهى، كه همان مؤمنان هستند، بايد بدانند كه ملاقات با خداوند، وعده‏اى حتمى و قطعى از طرف پروردگار است، مرگ نيز پلى است كه بايد براى آن آمادگى داشت. بنابراين، لازم است اميدواران به تلاش و فعاليت روى آورند تا با سربلندى به لقاى پروردگارشان برسند.

اگر اميد در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز اميد به خداوند و روز قيامت، انجام عمل شايسته است. قرآن مى‏فرمايد:

ـ «... فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَلاَ يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» (كهف: 110)؛ هر كس اميد به لقاى پروردگارش (روز قيامت) دارد، بايد عمل صالح بجاى آورد و كسى را در عبادت پروردگارش شريك نسازد.

پس تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش‏هاى وى، كارهاى شايسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتى اخلاص و انگيزه الهى در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمى‏گيرد. كسى كه عمل شايسته ندارد، نبايد به رحمت و آمرزش خدا اميد داشته باشد.

شخصى به امام صادق عليه‏السلام عرض كرد: عده‏اى از ياران شما مرتكب گناه شده، مى‏گويند: ما اميد [به لطف و بخشش خدا[ داريم. امام فرمود: «دروغ مى‏گويند؛ آنان پيرو ما نيستند، گروهى‏اند كه آرزوهاى [بى‏پايه] بر آنان غلبه يافته است. هر كس به چيزى اميد دارد براى آن كار و فعاليت مى‏كند، و هر كس از چيزى بترسد از آن فرار مى‏كند.»(3)

حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «از كسانى مباش كه بدون عمل شايسته، به آخرت اميد دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى‏اندازند.»(4)

باور به معاد، حتى در حد اميد، اهرمى كارامد در گرايش به عمل است و در تنظيم زندگى سالم و تصحيح رفتارها و باورهاى انسان نقش مهم دارد.

در آيه ديگرى خداوند مى‏فرمايد:

ـ «إِنَّ الَّذينَ آمَنُواْ وَ الَّذينَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِى سَبيلِ اللّهِ أُوْلئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (بقره: 218)؛ آنان كه ايمان آورده‏اند و كسانى كه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كرده‏اند، آنان به رحمت خدا اميدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است.

در آيه مزبور، اميدوارى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذكر گرديده است. هرچند اميد حالتى روانى است، ولى آثار آن در عمل آشكار مى‏گردد. در واقع، آنان كه در راه خدا هجرت و جهاد مى‏كنند، مى‏توانند ادعاى اميد به رحمت الهى داشته باشند.

چنان دارم اميد از لطف يزدان

كه زايل گردد از من ناتوانى.

ايجاد اميد با توبه و شفاعت

انسان موجودى ضعيف بوده و در تمام مراحل زندگى نيازمند عنايت الهى است. نفس آدمى مؤثرترين عامل در انحطاط يا ارتقاى اوست. بيشتر مردم مرتكب لغزش‏ها و نافرمانى خدا شده، در مبارزه با نفس شكست مى‏خورند و در اين هنگام است كه نااميدى به سراغ آنان آمده، حركت قهقرايى در پيش مى‏گيرند و براى هميشه از رستگارى و رسيدن به كمالات انسانى مأيوس مى‏گردند. وقتى انسان راه بازگشت را به روى خويش مسدود مى‏بيند، حاضر به تجديدنظر در رفتار خود نيست و با توجه به تيرگىِ افق آينده‏اش، به هر سركشى و طغيانى دست مى‏زند. تجسّم اعمال زشت و سنگينى آن‏ها، همانند كابوسى وحشتناك بر روح انسان سايه مى‏افكند و او را دچار اضطراب و فشار روانى مى‏گرداند و بسا ممكن است تبديل به افسردگى شود.

خداوند با عنايتى كه به بندگان خويش دارد، راهى براى آنان قرار داده است تا هر قدر هم آلوده به گناه و نافرمانىِ حق باشند، راه نجات برايشان فراهم و امكان جبران مهيّا باشد؛ توبه و بازگشت به سوى پروردگار راهى است كه خدا در برابر انسان‏ها قرار داده است تا از يأس و نوميدى بپرهيزند و بدانند آفريدگارشان پذيرنده افراد عاصى است. آيات توبه(5) نشان‏دهنده رحمت الهى نسبت به تمام بندگان هستند؛ چنان‏كه هر كس با هر گناهى، اگر به طور حقيقى به سوى پروردگارش رود، با آغوش باز پذيراى او خواهد بود و گناهانش را مى‏آمرزد.

اگر افراد مجرم در برنامه‏هاى غلط خود تجديدنظر كنند، راه نجات برايشان باز است و از بيراهه به راه باز مى‏گردند. در قوانين كيفرى كشورها، قانونى به نام «عفو مجرمان بزرگ و زندانيانِ محكوم به حبس ابد، در صورت پشيمانى از جنايات گذشته» وجود دارد تا روزنه اميدى به زندگى براى آنان باشد. اميد به زندگى براى اين نوع زندانيان، مايه نشاط است تا حتى در زندان هم مشغول كار و فعاليت شوند و پس از رهايى، از دسترنج خود بهره ببرند. اگر چنين اميدى نباشد، نه نتها آنان هيچ‏گونه تلاشى انجام نمى‏دهند، بلكه در زندان دست به هر جنايتى مى‏زنند.

احساس گناه يكى از عوامل اضطراب و افسردگى و مايه خستگى روح انسان است كه باعث سرخوردگى در زندگى او مى‏شود. فرد گنه‏كار احساس پوچى مى‏كند و انگيزه ادامه زندگى را از دست مى‏دهد و اين موجب نااميدى در او مى‏شود.(6) فردى كه براى خود آينده‏اى مبهم و تاريك ترسيم كرده است و وضعيت خود را نامشخص مى‏داند، و يا در انتظار عذاب الهى پس از مرگ نشسته است، نااميدى به سراغش مى‏آيد و او را دچار فشارهاى روانى و اضطراب مى‏سازد. اما اگر بداند كه آمرزش الهى نصيب او خواهد شد، اميد در او ايجاد شده، تلاش خويش را به كار مى‏بندد تا مرتكب گناه نشود و اگر در صورت غفلت، مرتكب نافرمانى الهى شد، مأيوس نمى‏گردد.

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها
  • بازی
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی و فرهنگی و آدرس daneshgoo57.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 14
بازدید کل : 6566
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


پخش زنده حرم